همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

فتح‌الله‌زاده: 1میلیارد و 300 از استقلال طلبکارم


علی فتح‌الله‌زاده مدیرعامل سابق استقلال امیدوار است که 2 باشگاه استقلال و پرسپولیس به بخش خصوصی واگذار شوند و با درآمدزایی بتوانند جان دوباره ای بگیرند.


فتح‌الله‌زاده در گفت‌وگو با "ورزش سه" گفت: من یک میلیارد و 300 میلیون از استقلال طلب دارم که این مبلغ را در زمان مدیریتم در استقلال از دوستانم گرفته بودم. حالا منتظر هستم که پس از مشخص شدن تکلیف واگذاری دو باشگاه استقلال و پرسپولیس این مبلغ را از بخش خصوصی بازپس بگیرم.

یک عده نمی‌ خواستند باشگاه را خصوصی کنند
به عقیده من مشکلات باشگاه استقلال برای واگذاری مساله خاصی نبوده فقط یک عده نمی‌ خواستند چنین اتفاقی بیافتد. حالا اگر کسی پیدا شد که بخواهد بیایید و باشگاه را تحویل بگیرد، باید خیلی مراقب باشیم چون خصوصی سازی موقعیت خاصی می‌ طلبد.

باید بانک استقلال و پرسپولیس تاسیس شود
ما با تمام تجربیاتی که داشتیم به اینجا رسیدیم که استقلال و پرسپولیس می‌ توانند خودکفا باشند و 30 میلیارد هزینه سالیانه خودشان را دربیاورند و با اصطلاح درآمدزایی کنند. اما این سرمایه گذاری و درآمدزایی زمان می‌ برد، مثلا باید بنگاه های اقتصادی یا بانک های استقلال و پرسپولیس تاسیس شود که قطعا در چند سال آینده جواب می‌ دهد اما با این زودی نیست. به هر حال باید سرمایه گذاری شود که طی طولانی مدت پاسخگو باشد. پارسال من این پیشنهاد را به دوستانم در وزارت ورزش دادم اما آنها ترجیح دادند که هیات مدیره را به آقای توفیقی با 20 میلیارد واگذار کنند.

ترازنامه استقلال کاملا روشن است
مثل اینکه طلب من از باشگاه استقلال سرجایش است، در دو باشگاه استقلال و پرسپولیس خدا شکر تزارنامه هایی وجود دارد که مشخص می‌ کند چه افرادی طلبکار و چه افرادی بدهکار هستند. در زمان همه مدیران هم این بدهی ها وجود داشته، مگر قرار است باشگاه بدهی نداشته باشد؟! اصلا اشکالی ندارد از اول انقلاب تا حالا مگر چقدر به باشگاه ها کمک کرده اند، 60 میلیارد بوده؟ الان فقط می‌ خواهند اسم باشگاه را 300 میلیارد بفروشند که 240 میلیارد تومان آن سود بوده، حالا اگر بخواهند بیایند سود خودشان را بردارند، باز هم مبلغی که به استقلال و پرسپولیس کمک شده نمی‌ شود.

من یک میلیارد و 300 میلیون از استقلال طلب دارم
من هیچ حقوق و مزایایی در سال هایی که در استقلال کار کردم نگرفتم. اما طلب من یک میلیارد و 300 میلیون است، مکتوب به هیات مدیره تحویل داده شد. اما آنها دائم می‌ آیند می‌ گویند حساب ها مشکوک است و در آن ابهام وجود دارد دوستان خوب می‌ دانند که ترازها همه وجود دارند و این بهانه خوبی نیست و مراجع ذیرصلاح باید جوابگو باشند. چون من بابت همه این پول ها چک و رسید و سفته در اختیار دارم و طلب من مثل روز روشن است. خصوصی سازی به ما قول داده که پس از مشخص شدن تکلیف دو باشگاه مبلغ بدهی ها را پرداخت خواهد کرد.

استقلال و پرسپولیس دولتی و یا نیمه دولتی
من خودم اعتقادم این است که دو باشگاه به بخش دولتی یا نیمه دولتی با یک قرارداد ارفاقی واگذار می‌ شود، چون 300 میلیارد پول کمی نیست. اگر 100 میلیارد را هم در اختیار یک مدیر قرار دهند می‌توانند تیمی مشابه استقلال و پرسپولیس بسازند. اما من از بخش خصوصی سازی تشکر می‌ کنم که عزمش را جزم کرده که مشکل این دو باشگاه آسیب دیده استقلال و پرسپولیس را برطرف کند که هواداران آنها که عاشقانه فوتبال را دنبال می‌ کنند نگران آنها هستند.

مدیران باشگاه ها نمی‌ توانند روی تیم های پایه کار کنند
اینکه بعد از نتیجه نگرفتن تیم‌ملی در آسیا میاییم این بحث را گسترش می‌ دهیم که چرا مدیران در باشگاه ها روی تیم های پایه کار نمی‌ کنند من باید بگویم که اصلا در بحث پایه به مدیران فرصتی داده نشده، یعنی به اندازه نیاز به آنها پول داده نشده و اکثر مدیرها دچار روزمرگی هستند مخصوصا مدیران استقلال و پرسپولیس که چطور پول بازیکنان را بدهند. در 20 سال گذشته ما بیشتر درباره تیم های پایه حرف زدیم اما می‌ بینیم که همین دو تیم استقلال و پرسپولیس که معمولا هم جزو تیم های بالای جدول هستند مجبور هستند با 15، 16 میلیارد تیم را ببندند اما یک تیم رده دهمی جدول 30 میلیارد برای تیمش هزینه کرده است، این واقعا منصفانه نیست.

استقلال و پرسپولیس باید روی پای خودشان باشند
به عقیده من باید استقلال و پرسپولیس را رها کنند تا روی پای خودشان بیاستند و درآمدزایی کنند. باید در این زمینه برنامه محور باشیم. قیمتی که گذاشته قطعا فوتبالی ها را پای میز مذاکره نمی‌ کشاند و از وسط راه ممکن است بلای بزرگتری سر این دو باشگاه بیاید. امیدوارم که دولت تدبیر و امید، تدبیر استراتژیکی برای این دو باشگاه پرطرفدار در نظر بگیرد.

باید کی‌روش را حفظ کنیم
خودم اعتقاد دارم اگر ما فوتبال را راه انداختیم که مردم محور باشد و در همه دنیا هم همین طور است، مردم از تیم‌ملی و سرمربی آن در حال حاضر راضی هستند پس باید به نظر آنها احترام بگذاریم و کی‌روش را حفظ کنیم. ضمن اینکه ما این تجربه بد را داریم که چندین بار پس از نتیجه نگرفتن در جام‌ملت‌ها‌ مربی تیم را عوض کردیم، آیا نتیجه داد؟ پس باید به کی‌روش فرصت دهیم تا بتواند تا جام‌جهانی بعدی جایگاه خوبی برای تیم‌ملی درست کند.

سلب امنیت مردم باباگردعلی !

بنام دوست اینبار میخواهم مطلبی متفاوت را در مورد باباگردعلی بنویسم ، مطلبی که حکایت از رنج مضاعف این مردم دارد ، مردمی که بخاط لقمه ی حلال ، سخت ترین مرارتها را بجان میخرند و گویا با این درد خو گرفته اند ، لکن آنچه که عجیب است و ناراحت کننده تر ، اینست که یک کشاورز و یا یک دامدار ، اینهمه رنج روز را تحمل میکند ، ولی انگار باز هم قرار نیست شبانگاهی آرام را هم داشته باشد ! موضوع ساده ای نیست ، اینروزها دامدارهای باباگردعلی ، شبها را باید تا صبح با کشیک و مراقبت سپری کنند ، تجاوز سارقان شبرو به حریم خانه های مردم و عبور بی مهابای آنان از دیوار و پشت بام اهالی ، آنقدر عادی و کسترش یافته است که گویی نه امنیتی برای مردم قایل هستند و نه ترسی از عواقب عملشان ! ، مگر میشود اینگونه راحت به ملک خصوصی مردم وارد شد و دامهای مردم را با خونسردی تمام از دیوارها و حفاظها عبور داد و به ریش مردم خندید !؟، پس نقش متولی امنیت کجاست ؟ ، چگونه اینهمه دستبرد به دارایی مردم باباگردعلی زده میشود و هیچگاه هم شکایت مردم رهی به مطلوب نمیبرد !؟ مگر میشود مردم خانه هایشان را مثل قلعه های قدیمی حفاظت کنند و شبانگاهان کشیک داشته باشند !؟ ، مگر توان روستایی زحمتکش چقدر است که باید هم رنج سخت دامداری را بجان بخرد و هم سهم امنیت عمومی را خود متقبل شود ، پس نیروی انتظامی و متولیان امنیت عمومی کجایند !؟ ، پس حرمت مال مسلمان کجاست ؟ ، خسارت یک دامداری که به زحمت چند رآس دام را بعنوان وسیله ی امرار معاش دارد و با سرقت شبانگاه از کف میدهد با کیست !؟ امیدواریم نیروی انتظامی و دستگاههای امنیتی در موضوع دخالت کنند ، چراکه موضوع از حالت خصوصی خارج است ، و عنوان ناامنی و ایجاد جو رعب و وحشت بخود میگیرد و حتی لازم به شکایت شاکی خصوصی نیست ، و باید موضوع در اولویت دستگاههای امنیتی قرار بگیرد !

کمی راجع به بچه دار شدن در کانادا!

از اونجاییکه من بخاطر کار و رشته ی مامان و خاله جانم با ماجراهای بارداری و بچه داری همیشه آشنا بودم، برام یک سری تفاوتها اینجا خیلی بارز و جالب هستن. در این مدت اینقدر تحقیق کردم و نکات جالبی یاد گرفتم که واقعا سر و ته ندارن و دوست دارم همشون رو ثبت کنم. 

* اینجا سه مدل مختلف مراقبت برای زنان باردار وجود داره. 

    1- پزشک مراقبتهای زنان باردار OBGYN : این پزشک میتونه پزشک عمومی باشه که دوره های مراقبت زنان رو گذرانده و یا میتونه پزشک متخصص زنان باشه. این پزشکها معمولا به صورت گروهی کار میکنن. مثلا پزشک من در یک گروه 15 نفره کار میکنه. این قضیه باعث میشه که بتونن با خیال راحت برن مرخصی و همیشه بک آپ داشته باشن. پزشک من فقط در روزهای هفته و از 8 تا 4:30 کار میکنه و هر 15 روز یکبار هم شیف شب است. این باعث میشه که خیلی شانسی باشه که آیا پزشک خودم موقع زایمان حضور خواهد داشت یا نه؟ و احتمالش هم خیلی بیشتر است که هرکدوم از 14 پزشک دیگه بهم بخورن. 

    2- پزشکهای ریسک بالا: اگر مادر باردار به عنوان ریسک بالا شناخته بشه به این نوع پزشکها معرفی میشه برای مراقبتهای ویژه تر. دقیقا نمیدونم که سیستمشون چطوری است. حدس میزنم مثل شماره 1 باشه.

    3- ماما: کلا سیستم مامایی اینجا با ایران فرق داره. ماماهای اینجا مثل ایران در بیمارستانها کار نمیکنن بلکه همشون یا مطب خصوصی دارن و یا به صورت گروهی مطب مشترک میزنن. اگر کسی بخواد کاملا زایمان طبیعی داشته باشه بدون هیچ دارویی و تا جایی که میشه مسیر رو طبیعی پیش بره بهتره از سرویس ماما ها استفاده کنه. ماماها علاوه بر این قضیه، سرویس بهتری هم به مادر و نوزاد میدن. تمام روزهایی که مادر رو میبینن، وقت خیلی بیشتری برای صحبت میگذارن. حتی اگر مشکلی باشه به خانه ی مادر میرن و ویزیت میکنن. معمولا شماره ی مستقیمشون رو به مادر میدن که هر موقع بتونه زنگ بزنه و خلاصه که تا آخر پا به پای هم میرن. خیلی ها اینجا جدیدا طرفدار این هستن که از مراقبتهای ماما استفاده کنن و به خاطر همین ماما ها صف انتظار دارن! من هم وارد یکی از صفهای انتظار شدم ولی متاسفانه نوبتم نشد و مجبور شدم که با پزشک ادامه بدم. یک ماما تا آخرین لحظه و اگر واقعا مجبور نشه مادر رو به یک پزشک برای سزارین معرفی نمیکنه و این قضیه این روزها خواسته ی خیلی از زنان کانادایی است.


 بیمارستان:

روز زایمان، اول مادر به اتاق شخصی زایمان منتقل میشه و تمام مدت رو همراه با همسرش و هرکس دیگه ای که بخواد همراهش باشه، در اون اتاق میگذرونه. این اتاقها حمام و دستشویی شخصی و وسایل کامل برای کمک به مادر و نوزاد رو دارن. بعد از زایمان، مادر و نوزاد باهم به اتاق استراحت منتقل میشن. اینکه این اتاق خصوصی باشه یا نه، به بیمارستان، و موجود بودن اتاق خصوصی بستگی داره. بیمارستان من سه نوع اتاق داره. اتاقهای معمولی که مجانی هستن 2 نفره هستن. یعنی دو مادر و دو نوزاد. اتاقهای خصوصی که تک نفره هستن و شبها همسر میتونه همراه مادر در اتاق بمونه. و نوع سوم اتاقهای لوکس هستن که تختهای دونفره، تلویزیون ال سی دی بزرگ و سرویسهای دیگه ای دارن. من برای اتاق خصوصی ثبت نام کردم ولی بازهم بستگی داره که در روز زایمان اتاق خالی داشته باشن یا نه.


 عمل سزارین:

اینجا برای عمل، بیهوشی کامل نمیکنن. تنها حالتی که ممکنه بیهوشی کامل انجام بشه اینه که مشکلی پیش بیاد. در غیر این صورت بی حسی کمر به پایین است. این باعث میشه که همون لحظه ای نینی به دنیا میاد بتونن به مادر نشونش بدن و میگن که خطر کمتری برای مادر و نوزاد داره.


عشق نگاه اول:

طبق تحقیقات وسیعی که انجام دادم، تعداد مادرانی که در لحظه ی اول عاشق نوزادشون نمیشن و حتی برعکس نمیخوان که نزدیک نوزادشون باشن زیاد است و اینجوری نیست که همه ی مادرها در نگاه اول یک دل نه صد دل عاشق بشن. مسلما حتی اگر کسی اولش از این نوع حسها رو داشته باشه بعد از یک مدت عاشق بچه اش میشه. 


 رجیستری:

یک سیستمی هست که همه ی فروشگاههای وسایل نوزاد میفروشن، این سیستم رو دارن. کلا رسم بر اینه که قبل از تولد نینی یک مهمونی به اسم Baby Shower میگیرن و همه برای نینی کادو میارن. ولی این کادوها بیشتر باید وسایلی باشه که نینی واقعا نیاز داره. برای اینکه وسایل تکراری نشه و همون چیزهایی باشه که مادر و پدرش دوست دارن، این سیستم رجیستری درست شده. 

والدین قبل از این مهمونی میرن به فروشگاهی که میخوان و یک رجیستری به اسم خودشون باز میکنن. توی این رجیستری همه ی چیزهایی که میخوان رو ثبت میکنن. از چیزهای ارزون مثل لباس گرفته تا وسایل گرون مثل کالسکه و تخت نوزاد! بعد میان اسم رجیستری و فروشگاه رو به همه ی مهمونها اعلام میکنن و مهمونها هم میرن کادوهاشون رو از این لیست میخرن. دیگه بستگی به بودجه اشون میتونن از این لیست انتخاب کنن. وقتی که یک وسیله ای از لیست خریده بشه، اون وسیله از لیست حذف میشه که اشخاص دیگه تکراری همون رو نخرن. 

از این سیستم واقعا خوشم اومده ولی خیلی مخالف فرهنگ ایرانی است به نظرم. چون اولا ما دوست داریم مهمونی و کادو دادن برای بعد از تولد نوزاد باشه و نه قبلش! دوما هم سخته که اعلام کنیم که این لیست ما است و شما از این لیست خرید کنید! 


تور بیمارستان:

بیمارستانمون یک تور داره که ما برای روز 7 مارچ وقت گرفتیم. بهمون مسیری که باید بریم، جای پارک و اتاقها رو نشون میدن و مراحل روز زایمان رو دوره میکنن که اون روز با همه چیز آشنا باشیم. یک کلاس 6 ساعته ی آمادگی و آموزش مراحل هم دارن. شدیدا برای رفتن به این کلاس هیجان دارم.


هفته ی 20 به بعد:

اینجا از هفته ی 20 بارداری به بعد، در صورتیکه مشکلی پیش بیاد، پزشکها همه ی تلاششون رو برای زنده نگه داشتن نوزاد انجام میدن. اکثر بیمارستانها زنانی که بیشتر از 20 هفته هستن و به اورژانس مراجعه میکنن رو سریعا به قسمت زایمان میفرستن. 

بیمارستان من یکی از مجهزترین بیمارستانهای منطقه برای زنان است. در اصلا این بیمارستان (رویال الکس)، چند سال پیش اومده یک بخش کاملا جداگانه و جدید زده که ساختمانش هم کاملا جدا است فقط مخصوص زنان. اسمش هم لوئیز هویل است. درنتیجه خیلی مجهز و قوی است و اکثرا از بیمارستانهای دیگه هم در صورت بروز مشکل به اینجا میفرستن بخاطر داشتن تجهیزات قوی تر. توی این بیمارستان اگر زن باردار بالای 20 هفته باشه و مراجعه کنه، به قسمت بارداری و چک آپ میفرستنش و همونجا به صورت خیلی سریع و خصوصی ازش مراقبت میکنن. من در هفته ی 22 یکبار مجبور شدم به اینجا برم و اصلا هم این قضیه ی هفته ی 20 به بعد رو نمیدونستم! ولی وقتی با یکی از دوستام تماس گرفتم اون بهم گفت! و خیلی باعث صرفه جویی در وقت و انرژی ما شد! از وقتی که از درب بیمارستان وارد شدم تا وقتی که خارج شدم شاید واقعا 1 ساعت هم طول نکشید ( که با معیارهای بیمارستانی کانادا خیلی خوبه!! ) 


وسایل نوزاد ممنوعه در کانادا: 

استانداردهای کانادا برای وسایل نوزاد از خیلی جاها بالاتر است. ما حتی اجازه نداریم که از آمریکا خیلی چیزها رو بخریم چون بعضی از اون وسایل در حد استاندارد اینجا نیستن و استفاده از اونها جریمه داره. آنلاین هم که ابدا نمیشه چون وسایل ممنوع رو اصلا پست به کانادا نمیکنن. 

حالا چند تا از این وسایل: 

 CarSeat: صندلی ماشین که طبق قانون کانادا باید استفاده بشه، استاندارد مخصوص خودش رو در کانادا داره. اگر صندلی ها این مارک استاندارد کانادا رو روشون نداشته باشن اینجا اجازه ی استفاده ندارن.  

 

تخت نوزاد ریلی: این تختهای نوزاد که یک طرفشون ریل داره و بالا و پایین میره از سال 2009 در کانادا ممنوع شدن. علتش هم این بوده که چندین سانحه داشتن که قسمتی که ریل رو نگه میداشته شکسته و بچه افتاده و بین تخت و ریل گیر کرده و خفه شده.  

روروئک: این وسیله از سال 2007 در کانادا ممنوع شده. علتش هم سانحه های خیلی زیادی بوده که پیش میومده. از جمله افتادن بچه ها پایین پله ها! یا دستشون میرسیده به یه چیزی و میکشیدن پایین روی خودشون و غیره.... 

حالا فعلا همینا باشه تا بعدا ادامه بدم!

 

سوالی و منفی کردن حال ساده (سلام مترجم)

همان طور که در جلسه پیش نشان داده شد کاربرد حال ساده در زبان انگلیسی را یادگرفتیم. در این جلسه به چگونگی سوالی کردن و منفی کردن زمان حال ساده در زبان انگلیس خواهیم پرداخت.

به طور مثال در جمله پایین

Golnaz always goes to the Azadi cinema

برای منفی کردن جملات حال ساده از عبارت do not  استفاده می شود. باید یادآوری گردد که در زمان سوم شخص مفرد برای منفی کردن عبارت بعد از قراد دادن فاعل عبارت  does notباید فعل بصورت ساده و بدون s , es  استفاده می گردد. به طور مثال در عبارت بالا goes  برای منفی کردن تبدیل به go  می شود  does not به قبل از آن برای منفی کردن عبارت در زمان حال ساده استفاده می شود.

Golnaz does not go to the cinema

MOhamadmatin does not like to change his mind

My father does not change his way for increasing knowledge

برای سوالی کردن جملات حال ساده در زبان انگلیسی باید از فعل های کمکی do  و does  استفاده کرد. بدیهی است که does برای سوم شخص مفرد استفاده می گردد در پایین به چند نمونه از این عبارات سوالی اشاره خواهیم کرد

Does majid come here for ail`s party?

Do they like to make a real change in their life?

Does farangis come here for the next holiday?

در عبارات بالا دیدم که در زمان سوالی کردن برای سوم شخص مفرد does استفاده می شود ولی بعد از فاعل باید فعل بصورت ساده و بدون s  و es  استفاده گردد. در کلاس های تدریس خصوصی سلام مترجم که بصورت خصوصی و گروهی توسط دانشجویان دکتری دانشگاه تهران صورت می گیرد این مطالبت بر اساس کتاب new interchange آموزش داده می شود. تا مطالب بعدی درباره آموزش مجازی انگلیسی بدرود

سخنی درباره موسسات مالی و اعتباری غیر مجاز

دیروز مقاله ای رو با عنوان "مصونیت آهنین موسسات مالی غیر مجاز" در روزنامه همشهری مطالعه کردم چند نکته به ذهنم خطور کرد:

1)اگر مجوز 6 موسسه ای که در لیست انتظار کسب مجوز هستند صادر نشود چه بر سر  94هزار میلیارد سرمایه  مردم که در این موسسات سرمایه گذاری شده است می آید؟

2)چرا با وجود تاکیدات بانک مرکزی،صدا و سیما و رسانه ها باز هم بعضی از موسسات به فعالیت خود ادامه می دهند؟

3)مطابق با قانون خصوصی سازی و قانون اساسی ،نهاد یا بنگاه خصوصی نمی تواند با حمایت             "اشخاص حقبقی یا حقوقی دولتی" ادامه فعالیت بدهد. پس چرا بعضی موسسات به اصطلاح خصوصی  با دست بردن به بیت المال تشکیل ،اداره و حمایت شده اند؟ در واقع چگونه می توان انتظار داشت که نهاد خصوصی با نهاد شبه دولتی دولتی رقابت کند؟ 

4)درصد سودی که این موسسات غیر مجاز ارائه می کنند خلاف عرف ،قانون و شرع می باشد اما فعالیت این موسسات ادامه پیدا می کند. به چه علت فعالیت این موسسات غیر مجاز ادامه پیدا می کند؟