همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

علائم افسردگی دقیقا چیست؟

تک دختر



بسیاری از مردم که اطلاعات کمی در مورد افسردگی دارند احتمالا از اینکه بفهمند این بیماری می تواند باعث چه چیزهایی بشود متعجب خواهند شد. بسیاری از مردم که اطلاعات کمی در مورد افسردگی دارند احتمالا از اینکه بفهمند این بیماری می تواند باعث چه چیزهایی بشود متعجب خواهند شد. مردم اغلب فکر می کنند افسردگی یعنی «حس بد داشتن» یا «احساس غمگینی». آنها نمی دانند که افسردگی می تواند باعث شود که فرد از یک تصمیم گیری ساده عاجز شود، ۲۰ ساعت در شبانه روز بخوابد یا بدون دلیل مشخصی شروع به گریه کند و نتواند جلوی خودش را بگیرد.
علائم هشداردهنده افسردگی
آشنایی با علائم افسردگی برای همگان اهمیت دارد. علائم متداولی که به عنوان علائم هشداردهنده افسردگی در نظر گرفته می شوند، این موارد هستند:
۱ تغییرات در سطح انرژی یا فعالیت
کاهش انرژی: این نخستین علامت است و تشخیص آن بسیار ساده می باشد. به طور خلاصه یعنی اینکه حس کنید به قدر هفته گذشته یا ماه گذشته انرژی ندارید. نه اینکه تمام روز خسته باشید بلکه فقط انرژی کمتری نسبت به سابق داشته باشید.
خستگی: افسردگی می تواند باعث خستگی جسمی شود. خوابیدن و استراحت شما را سر حال نمی آورد و حتی صبح ها پس از بدار شدن از خواب هم احساس خستگی می کنید. خمیازه کشیدن، بدن را به این طرف و آن طرف کش دادن و چرت زدن از نشانه های خستگی است.
سستی و رخوت: کسی که دچار افسردگی باشد ممکن است به طور غیرعادی بی حال و خواب آلوده باشد. یا در حالت متداول تر ممکن است ساعت ها بدون انجام هیچ کاری روی صندلی بنشیند، نه اینکه به چیزی واکنش نشان ندهد بلکه به انجام هیچ کاری علاقه مند نباشد و از نظر جسمی و روحی احساس سنگینی کند.
کاهش فعالیت: این مورد ممکن است در نتیجه کاهش انرژی، خستگی و سستی و رخوت باشد یا آنکه مستقل از این عوارض باشد. به هر حال، اگر سطح فعالیت های معمولی فرد شروع به کاهش کند این امر ممکن است از علائم افسردگی باشد.
بی خوابی یا پرخوابی: درازکشیدن ولی بیدار و نگران ماندن، ناتوانی در استراحت کردن، احساس تنش درونی داشتن یا فکرهای مختلف کردن، پرخوابی برعکس بی خوابی است. یعنی زیادتر از حد معمول خوابیدن.
ازدست دادن علاقه به فعالیت های لذت بخش و شادی آور: مثلا شما به طور معمول از والیبال بازی کردن با دوستان تان بسیار لذت می بردید و حال، دعوت آنها را رد می کنید. همیشه عاشق کارهای باغبانی و نگهداری از گل و گیاه بودید ولی امسال حوصله اش را ندارید.
کناره گیری اجتماعی
۲ تغییرات فیزیکی
هرکس که فکر می کند افسردگی فقط با مغز افراد سر و کار دارد یا تاکنون به افسردگی دچار نشده یا از آن چیز زیادی نمی داند. افسردگی نه تنها بر روی ذهن انسان ها اثر می گذارد بلکه علائم فیزیکی مهمی نیز به جا می گذارد. برخی از آنها را در بخش ۱ ذکر کردیم (کاهش انرژی یا کاهش فعالیت) و در اینجا به برخی دیگر اشاره می کنیم.
کم اشتهایی یا پراشتهایی: افراد افسرده به عنوان مسکن به غذا روی می آورند. بنابراین هم کاهش وزن و هم افزایش وزن می تواند از نشانه های افسردگی باشد. یکی از دلایلی که افراد هنگام افسردگی به غذا و مخصوصا غذاهای پرچربی روی می آورند این است که کربوهیدرات ها سطح سروتونین مغز را بالامی برند. همچنین، افزایش کورتیزول نیز به عنوان یکی از عوامل ذخیره نامناسب چربی در بدن انگاشته می شود.
بی قراری یا کندی روانی حرکتی: بی قراری روانی حرکتی عبارت است از افزایش فعالیت آن هم بیشتر به دلایل ذهنی تا جسمی. نشانه های متداول آن شامل قدم زدن، پیچاندن یا فشار دادن دست ها، با انگشت روی میز زدن یا کف پا را به زمین زدن و سایر رفتارهای بدون وقفه مشابه است. کندی روانی حرکتی برخلاف مورد پیش به آهستگی فعالیت های فکری و جسمی اشاره دارد. در این حالت، کارهای معمولی مانند مسواک زدن یا غذا خوردن ممکن است به صورتی غیرعادی کند و با طمانینه انجام شوند.
۳ درد هیجانی (Emotional Pain)
غمگینی طولانی
گریه غیرقابل کنترل و غیرقابل توضیح
احساس گناه
احساس پوچی
از دست دادن اعتماد به نفس
احساس ناامیدی
احساس بی پناهی
این علائم، به ویژه اگر تک تک در نظر گرفته شوند، منحصر به افسردگی نیستند. برای مثال، احساس بی پناهی ممکن است واکنش منطقی به قرار گرفتن در یک شرایط دشوار باشد. اما در حالت افسردگی، احساس بی پناهی به صورت های زیر است:
آمیخته با انواع دیگر دردهای هیجانی
آمیخته با انواع دیگر علائم افسردگی
تداوم یافتن بیش از یک زمان معقول
شدیدتربودن بیش از یک حد معقول
هریک از عوارض بالا ممکن است به عنوان واکنش طبیعی به یک رویداد غم انگیز مثل مرگ نزدیکان یا از دست دادن کار پدید آید اما طولانی شدن بیش از حد آن باید به عنوان علائم افسردگی مورد بررسی قرار گیرد. در نظر گرفتن این پدیده، به ویژه در افرادی که دارای سابقه افسردگی هستند حائز اهمیت است.
۴ حالت های روحی دشوار
تحرک پذیری: تقریبا همه این حالت را تجربه کرده اند. تحریک پذیری علت های بی شماری می تواند داشته باشد. یک سردرد، خواب بد، یک صورت حساب پیش بینی نشده، فرا رسیدن وقت دندان پزشک و هر عامل استرس زای دیگری می تواند باعث آن شود اما هنگامی که دلیل واضحی برای اینکه چرا یک چیز کم اهمیت و کوچک باعث ناراحتی می شود وجود نداشته باشد و این حالت روزها و هفته ها در فرد باقی بماند، به احتمال زیاد افسردگی عامل آن است.
خشم: خشم نهایت تحریک پذیری است. یک فرد افسرده ممکن است بابت یک چیز کم اهمیت یا حتی هیچ چیز به حالت انفجار برسد. اگر خشم دوام یافت یا ترساننده شد در اسرع وقت به فکر چاره باشید.
اضطراب و نگرانی: این مورد به چند طریق ممکن است وجود داشته باشد. برای مثال، فردی ممکن است درباره بعضی موضوعات عادی روزمره، نگرانی وسوسه داشته باشد برای شام چه غدایی درست کنم؟ شکل دیگری از این حالت موقعی است که فرد در مورد تمام موضوعات اضطراب داشته باشد: باید به لوله کش تلفن کنم. اگر امروز نباید چی؟ اضطراب ممکن است شکل عمومی تری نیز داشته باشد و همراه با افکار عجولانه باشد. معمولا فرد مضطرب در حالت بی تصمیمی به سر می برد.
بدبینی: داشتن نگاهی منفی نسبت به همه چیز: هیچ کس مرا دوست ندارد. امروز هم روز بد دیگری در پیش خواهد بود. در حالتی که بدبینی ناشی از افسردگی وجود داشته باشد، منفی باقی خواهد بود. در حالتی که بدبینی ناشی از افسردگی وجود داشته باشد، منفی بافی به صورت مبالغه آمیزی در می آید.
بی تفاوتی: لباس های کثیف انباشته شده، صورتحساب ها پرداخت نشده و شما بی خیال هستید. دوستی به شما تلفن می کند و مشکلش را با شما درمیان می گذارد. اما شما فقط ساکت نشسته اید و گوش می کنید و حرف های او هیچ احساسی را در شما بر نمی انگیزد.
خود انتقادی: هرکس اشتباه می کند اما فرد افسرده اشتباهاتش را بزرگ جلوه می دهد: «من امروز خسته به نظر می رسم» تبدیل به «من زشت هستم» می شود. «من در محاسبه موجودی حسابم اشتباه کرده ام» به «من در ریاضیات کودن هستم» تبدیل می شود. منفی باقی بیش از حد درباره خود، از علائم افسردگی است.
۵ تغییر در الگوهای فکری
گرچه علائم زیر همگی تحت عنوان «تغییر در الگوهای فکری» دسته بندی شده اند اما هریک از آنها می توانند آثار قابل ملاحظه ای روی رفتار انسان داشته باشند. این علائم چون بیشتر روی نحوه کار کردن تاثیر می گذارند توسط همکاران زودتر قابل تشخیص می باشد:
عدم تمرکز: این به دو شکل امکان پذیر است. یکی اینکه صرف نظر از اینکه چقدر سعی می کنید، اما نتوانید روی کاری که در دست دارید یا کتای که در حال مطالعه اش هستید یا صحبت های سخنرانی که در جلسه اش حضوردارید یا روی رژیم غذایی که در پیش گرفته اند تمرکز کنید از سوی دیگر، ممکن است توجه شما از موضوعی منحرف شود بدون آنکه خودتان آگاهی داشته باشید تا وقتی که ناگهان به خود آیید.
بی تصمیمی: امروز برای رفتن به سر کار چه لباسی بپوشم؟ کدام یک از این سه پروژه اولویت بیشتری دارد؟ بهترین روز برای وقت گرفتن از دکتر چه روزی است؟ در حالت افسردگی، تصمیم گیری ساده هم ممکن است مشکل ساز گردد.
تصمیم گیری های پیچیده می تواند غیرممکن شود. مردم معمولا فکر می کنند که فرد افسرده، آدم آرام و گوشه گیری است اما چنین فردی وقتی در گوشه و تحت فشار قرار گیرد، می تواند واکنش هایی نظیر انفجارهای هیجانی نشان دهد.
مشکلات حافظه ای: این مشکلات می تواند در اثر تمرکز ضعیف بروزکند. یعنی شما به دلیل عدم تمرکز چیزی را که به تان گفته شده است نشنیده اید و در نتیجه نمی توانید آن را به یاد آورید. اما افسردگی می تواند مستقیما نیز روی حافظه تاثیر گذارد به نحوی که چیزی که به فرد گفته شده، یا خود فرد شنیده یا خوانده است و یک زمان به یاد داشته بعدا فراموشش شود.
بی نظمی: این علامت منحصر به افسردگی نیست. افرادی که به شیدایی خفیف (hypomania) دچارند نیز معمولا آدم های بی نظمی هستند. اما در این حالت ممکن است فرد از این بابت احساس ناراحتی نکند.مثلا شما علی رغم به هم ریختگی اتاق تان، دقیقا می دانید که هرچیز کجا قرار دارد. اما در شرایط افسردگی، بی نظمی فرد را ناراحت می کند و باعث می شود که او حتی احساس بدتری هم پیدا کند زیرا اگر افسردگی وجود نداشت اقلا فرد می توانست برای حل این مشکل اقدام کند.
۶ دلشمغولی نسبت به مرگ
هرچند سه موردی که در زیر آمده ممکن است به نظر سه عبارت مختلف برای مفهوم سازی یک مورد بیایند اما درواقع، آنها اشکال مختلفی از دلمشغولی نسبت به مسئله مرگ هستند.
فکر مرگ: فکر کردن درباره مرگ ممکن است به شکل تصور و تخیل مرگ خود فرد باشد. برای مثال، فرد ممکن است خود را خوابیده در داخل قبر تصور کند به اتفاقاتی که در مراسم خاکسپاری اش می افتد فکر کند و درباره این موضوع فکر کند که مردم پس از مرگش چه می گویند یکی از عبارت هایی که مردم، بدون منظور خاصی، زیاد به کار می برند این است که «ای کاش مرده بودم.» اما بیان این عبارت از سوی یک آدم افسرده باید جدی گرفته شود، پیش از آنکه این گونه افکار به واقعیت بپیوندد.
فکر خودکشی: در این حالت بیان «ای کاش مرده بودم.» کم کم به فکر کردن درباره تحقق آن پیش می رود. فرد افسرده ممکن است در رویارویی با یک اتفاق پراسترس به فکر خودکشی بیفتد و به طور واقعی برای این عمل برنامه ریزی کند. چه فرد برنامه مشخص برای خودکشی در ذهن داشته باشد و چه نداشته باشد، فکر کردن درباره خودکشی باید بسیار جدی گرفته شود. از جمله پرخطرترین عوامل برای انجام خودکشی می توان به تلاش قبل برای خودکشی، حضور عوامل مهم استرس زا در زندگی و دسترسی به سلاح سرد و گرم اشاره کرد.
احساس مرگ: کسی که احساس مرگ یا بریدن از زندگی می کند، گروهی از علائمی که در ۵ بخش قبل ذکر شده را به همراه دارد. این علائم عبارتند از:
ناامیدی
بی تفاوتی
از دست دادن علاقه به فعالیت های لذت بخش
سستی و رخوت
کناره گیری اجتماعی
مجموعه این عوامل در زمره علائم افسردگی قرار می گیرد. با شناخت این عوامل می توانیم در صورت مبتلا بودن به افسردگی، برای درمان خود اقدام کنیم.
مجله همشهری تندرستی

این علایم افسردگی را نمی دانید

تک دختر



افسردگی می تواند باعث خستگی جسمی شود. بسیاری از مردم که اطلاعات کمی در مورد افسردگی دارند احتمالا از اینکه بفهمند این بیماری می تواند باعث چه چیزهایی بشود متعجب خواهند شد. مردم اغلب فکر می کنند افسردگی یعنی «حس بد داشتن» یا «احساس غمگینی». آنها نمی دانند که افسردگی می تواند باعث شود که فرد از یک تصمیم گیری ساده عاجز شود، ۲۰ ساعت در شبانه روز بخوابد یا بدون دلیل مشخصی شروع به گریه کند و نتواند جلوی خودش را بگیرد.
علائم هشداردهنده افسردگی
آشنایی با علائم افسردگی برای همگان اهمیت دارد. علائم متداولی که به عنوان علائم هشداردهنده افسردگی در نظر گرفته می شوند، این موارد هستند:
۱ تغییرات در سطح انرژی یا فعالیت
کاهش انرژی: این نخستین علامت است و تشخیص آن بسیار ساده می باشد. به طور خلاصه یعنی اینکه حس کنید به قدر هفته گذشته یا ماه گذشته انرژی ندارید. نه اینکه تمام روز خسته باشید بلکه فقط انرژی کمتری نسبت به سابق داشته باشید.
خستگی: افسردگی می تواند باعث خستگی جسمی شود. خوابیدن و استراحت شما را سر حال نمی آورد و حتی صبح ها پس از بدار شدن از خواب هم احساس خستگی می کنید. خمیازه کشیدن، بدن را به این طرف و آن طرف کش دادن و چرت زدن از نشانه های خستگی است.
سستی و رخوت: کسی که دچار افسردگی باشد ممکن است به طور غیرعادی بی حال و خواب آلوده باشد. یا در حالت متداول تر ممکن است ساعت ها بدون انجام هیچ کاری روی صندلی بنشیند، نه اینکه به چیزی واکنش نشان ندهد بلکه به انجام هیچ کاری علاقه مند نباشد و از نظر جسمی و روحی احساس سنگینی کند.
کاهش فعالیت: این مورد ممکن است در نتیجه کاهش انرژی، خستگی و سستی و رخوت باشد یا آنکه مستقل از این عوارض باشد. به هر حال، اگر سطح فعالیت های معمولی فرد شروع به کاهش کند این امر ممکن است از علائم افسردگی باشد.
بی خوابی یا پرخوابی: درازکشیدن ولی بیدار و نگران ماندن، ناتوانی در استراحت کردن، احساس تنش درونی داشتن یا فکرهای مختلف کردن، پرخوابی برعکس بی خوابی است. یعنی زیادتر از حد معمول خوابیدن.
ازدست دادن علاقه به فعالیت های لذت بخش و شادی آور: مثلا شما به طور معمول از والیبال بازی کردن با دوستان تان بسیار لذت می بردید و حال، دعوت آنها را رد می کنید. همیشه عاشق کارهای باغبانی و نگهداری از گل و گیاه بودید ولی امسال حوصله اش را ندارید.
کناره گیری اجتماعی
۲ تغییرات فیزیکی
هرکس که فکر می کند افسردگی فقط با مغز افراد سر و کار دارد یا تاکنون به افسردگی دچار نشده یا از آن چیز زیادی نمی داند. افسردگی نه تنها بر روی ذهن انسان ها اثر می گذارد بلکه علائم فیزیکی مهمی نیز به جا می گذارد. برخی از آنها را در بخش ۱ ذکر کردیم (کاهش انرژی یا کاهش فعالیت) و در اینجا به برخی دیگر اشاره می کنیم.
کم اشتهایی یا پراشتهایی: افراد افسرده به عنوان مسکن به غذا روی می آورند. بنابراین هم کاهش وزن و هم افزایش وزن می تواند از نشانه های افسردگی باشد. یکی از دلایلی که افراد هنگام افسردگی به غذا و مخصوصا غذاهای پرچربی روی می آورند این است که کربوهیدرات ها سطح سروتونین مغز را بالامی برند. همچنین، افزایش کورتیزول نیز به عنوان یکی از عوامل ذخیره نامناسب چربی در بدن انگاشته می شود.
بی قراری یا کندی روانی حرکتی: بی قراری روانی حرکتی عبارت است از افزایش فعالیت آن هم بیشتر به دلایل ذهنی تا جسمی. نشانه های متداول آن شامل قدم زدن، پیچاندن یا فشار دادن دست ها، با انگشت روی میز زدن یا کف پا را به زمین زدن و سایر رفتارهای بدون وقفه مشابه است. کندی روانی حرکتی برخلاف مورد پیش به آهستگی فعالیت های فکری و جسمی اشاره دارد. در این حالت، کارهای معمولی مانند مسواک زدن یا غذا خوردن ممکن است به صورتی غیرعادی کند و با طمانینه انجام شوند.
۳ درد هیجانی (Emotional Pain)
غمگینی طولانی
گریه غیرقابل کنترل و غیرقابل توضیح
احساس گناه
احساس پوچی
از دست دادن اعتماد به نفس
احساس ناامیدی
احساس بی پناهی
این علائم، به ویژه اگر تک تک در نظر گرفته شوند، منحصر به افسردگی نیستند. برای مثال، احساس بی پناهی ممکن است واکنش منطقی به قرار گرفتن در یک شرایط دشوار باشد. اما در حالت افسردگی، احساس بی پناهی به صورت های زیر است:
آمیخته با انواع دیگر دردهای هیجانی
آمیخته با انواع دیگر علائم افسردگی
تداوم یافتن بیش از یک زمان معقول
شدیدتربودن بیش از یک حد معقول
هریک از عوارض بالا ممکن است به عنوان واکنش طبیعی به یک رویداد غم انگیز مثل مرگ نزدیکان یا از دست دادن کار پدید آید اما طولانی شدن بیش از حد آن باید به عنوان علائم افسردگی مورد بررسی قرار گیرد. در نظر گرفتن این پدیده، به ویژه در افرادی که دارای سابقه افسردگی هستند حائز اهمیت است.
۴ حالت های روحی دشوار
تحریک پذیری: تقریبا همه این حالت را تجربه کرده اند. تحریک پذیری علت های بی شماری می تواند داشته باشد. یک سردرد، خواب بد، یک صورت حساب پیش بینی نشده، فرا رسیدن وقت دندان پزشک و هر عامل استرس زای دیگری می تواند باعث آن شود اما هنگامی که دلیل واضحی برای اینکه چرا یک چیز کم اهمیت و کوچک باعث ناراحتی می شود وجود نداشته باشد و این حالت روزها و هفته ها در فرد باقی بماند، به احتمال زیاد افسردگی عامل آن است.
خشم: خشم نهایت تحریک پذیری است. یک فرد افسرده ممکن است بابت یک چیز کم اهمیت یا حتی هیچ چیز به حالت انفجار برسد. اگر خشم دوام یافت یا ترساننده شد در اسرع وقت به فکر چاره باشید.
اضطراب و نگرانی: این مورد به چند طریق ممکن است وجود داشته باشد. برای مثال، فردی ممکن است درباره بعضی موضوعات عادی روزمره، نگرانی وسوسه داشته باشد برای شام چه غدایی درست کنم؟ شکل دیگری از این حالت موقعی است که فرد در مورد تمام موضوعات اضطراب داشته باشد: باید به لوله کش تلفن کنم. اگر امروز نباید چی؟ اضطراب ممکن است شکل عمومی تری نیز داشته باشد و همراه با افکار عجولانه باشد. معمولا فرد مضطرب در حالت بی تصمیمی به سر می برد.
بدبینی: داشتن نگاهی منفی نسبت به همه چیز: هیچ کس مرا دوست ندارد. امروز هم روز بد دیگری در پیش خواهد بود. در حالتی که بدبینی ناشی از افسردگی وجود داشته باشد، منفی باقی خواهد بود. در حالتی که بدبینی ناشی از افسردگی وجود داشته باشد، منفی بافی به صورت مبالغه آمیزی در می آید.
بی تفاوتی: لباس های کثیف انباشته شده، صورتحساب ها پرداخت نشده و شما بی خیال هستید. دوستی به شما تلفن می کند و مشکلش را با شما درمیان می گذارد. اما شما فقط ساکت نشسته اید و گوش می کنید و حرف های او هیچ احساسی را در شما بر نمی انگیزد.
خود انتقادی: هرکس اشتباه می کند اما فرد افسرده اشتباهاتش را بزرگ جلوه می دهد: «من امروز خسته به نظر می رسم» تبدیل به «من زشت هستم» می شود. «من در محاسبه موجودی حسابم اشتباه کرده ام» به «من در ریاضیات کودن هستم» تبدیل می شود. منفی باقی بیش از حد درباره خود، از علائم افسردگی است.
۵ تغییر در الگوهای فکری
گرچه علائم زیر همگی تحت عنوان «تغییر در الگوهای فکری» دسته بندی شده اند اما هریک از آنها می توانند آثار قابل ملاحظه ای روی رفتار انسان داشته باشند. این علائم چون بیشتر روی نحوه کار کردن تاثیر می گذارند توسط همکاران زودتر قابل تشخیص می باشد:
عدم تمرکز: این به دو شکل امکان پذیر است. یکی اینکه صرف نظر از اینکه چقدر سعی می کنید، اما نتوانید روی کاری که در دست دارید یا کتای که در حال مطالعه اش هستید یا صحبت های سخنرانی که در جلسه اش حضوردارید یا روی رژیم غذایی که در پیش گرفته اند تمرکز کنید از سوی دیگر، ممکن است توجه شما از موضوعی منحرف شود بدون آنکه خودتان آگاهی داشته باشید تا وقتی که ناگهان به خود آیید.
بی تصمیمی: امروز برای رفتن به سر کار چه لباسی بپوشم؟ کدام یک از این سه پروژه اولویت بیشتری دارد؟ بهترین روز برای وقت گرفتن از دکتر چه روزی است؟ در حالت افسردگی، تصمیم گیری ساده هم ممکن است مشکل ساز گردد. تصمیم گیری های پیچیده می تواند غیرممکن شود. مردم معمولا فکر می کنند که فرد افسرده، آدم آرام و گوشه گیری است اما چنین فردی وقتی در گوشه و تحت فشار قرار گیرد، می تواند واکنش هایی نظیر انفجارهای هیجانی نشان دهد.
مشکلات حافظه ای: این مشکلات می تواند در اثر تمرکز ضعیف بروزکند. یعنی شما به دلیل عدم تمرکز چیزی را که به تان گفته شده است نشنیده اید و در نتیجه نمی توانید آن را به یاد آورید. اما افسردگی می تواند مستقیما نیز روی حافظه تاثیر گذارد به نحوی که چیزی که به فرد گفته شده، یا خود فرد شنیده یا خوانده است و یک زمان به یاد داشته بعدا فراموشش شود.
بی نظمی: این علامت منحصر به افسردگی نیست. افرادی که به شیدایی خفیف (hypomania) دچارند نیز معمولا آدم های بی نظمی هستند. اما در این حالت ممکن است فرد از این بابت احساس ناراحتی نکند.مثلا شما علی رغم به هم ریختگی اتاق تان، دقیقا می دانید که هرچیز کجا قرار دارد. اما در شرایط افسردگی، بی نظمی فرد را ناراحت می کند و باعث می شود که او حتی احساس بدتری هم پیدا کند زیرا اگر افسردگی وجود نداشت اقلا فرد می توانست برای حل این مشکل اقدام کند.
۶ دل مشغولی نسبت به مرگ
هرچند سه موردی که در زیر آمده ممکن است به نظر سه عبارت مختلف برای مفهوم سازی یک مورد بیایند اما درواقع، آنها اشکال مختلفی از دلمشغولی نسبت به مسئله مرگ هستند.
فکر مرگ: فکر کردن درباره مرگ ممکن است به شکل تصور و تخیل مرگ خود فرد باشد. برای مثال، فرد ممکن است خود را خوابیده در داخل قبر تصور کند به اتفاقاتی که در مراسم خاکسپاری اش می افتد فکر کند و درباره این موضوع فکر کند که مردم پس از مرگش چه می گویند یکی از عبارت هایی که مردم، بدون منظور خاصی، زیاد به کار می برند این است که «ای کاش مرده بودم.» اما بیان این عبارت از سوی یک آدم افسرده باید جدی گرفته شود، پیش از آنکه این گونه افکار به واقعیت بپیوندد.
فکر خودکشی: در این حالت بیان «ای کاش مرده بودم.» کم کم به فکر کردن درباره تحقق آن پیش می رود. فرد افسرده ممکن است در رویارویی با یک اتفاق پراسترس به فکر خودکشی بیفتد و به طور واقعی برای این عمل برنامه ریزی کند. چه فرد برنامه مشخص برای خودکشی در ذهن داشته باشد و چه نداشته باشد، فکر کردن درباره خودکشی باید بسیار جدی گرفته شود. از جمله پرخطرترین عوامل برای انجام خودکشی می توان به تلاش قبل برای خودکشی، حضور عوامل مهم استرس زا در زندگی و دسترسی به سلاح سرد و گرم اشاره کرد.
احساس مرگ: کسی که احساس مرگ یا بریدن از زندگی می کند، گروهی از علائمی که در ۵ بخش قبل ذکر شده را به همراه دارد. این علائم عبارتند از:
ناامیدی
بی تفاوتی
از دست دادن علاقه به فعالیت های لذت بخش
سستی و رخوت
کناره گیری اجتماعی
مجموعه این عوامل در زمره علائم افسردگی قرار می گیرد. با شناخت این عوامل می توانیم در صورت مبتلا بودن به افسردگی، برای درمان خود اقدام کنیم.
مجله همشهری تندرستی

تمرین و فعالیت بدنی در بیماران دچار پرفشاری خون:

شدت های مختلف تمرین و فعالیت بدنی در بیماران دچار پرفشاری خون:

مطالعات نشان داده است که فشار خون سیستولیک با افزایش سن در تمامی دهه های سنی روندی رو به افزایش داشته ولی فشار خون دیاستولیک تا دهه 50 عمر افزایش یافته و سپس طی دهه 50 تا 60 ثابت باقی می ماند و بعد از 60 سالگی کاهش می یابد. مطالعه ای پژوهشی در سال 2003 بیان می کند که تمرین ورزشی منظم نسخه ای جهت درمان پرفشارری خون می باشد. روش تمرینی ویژه بیماران قلبی – عروقی بدین صورت است که:تمرین با شدت 40 تا 70 درصد(VO2Max) و به صورت هفتگی و 3 روز در هفته و هر جلسه تمرینی 20 تا 60 دقیقه می باشد.تمرین های ورزشی ویژه قلبی عروقی موثرترین برنامه تمرینی جهت جلوگیری و درمان پرفشاری خون می باشد.به طور ترجیحی از تمرینات قدرتی جهت درمان این بیماران استفاده نمی شود اما این تمرینات می توانند در شرایط مناسب و محدود در پاسخ به فشارخون دیاستولیک موثر باشند. از آنجایی که تمرین های ورزشی با شدت بالاتر از 70%VO2Maxخطر افزایش فشار بیش از اندازه خون را طی تمرین و در این بیماران ایجاد می کنند؛ لذا این تمرین ها جهت کاهش پرفشاری خون موثرنبوده و توصیه نمی شوند. همچنین این مطالعات بیان می کنند که طی تمرین ورزشی حتی اگر تغییری در وزن بدن و کاهش چربی صورت نگیرد، می توانند بر کاهش پرفشاری خون موثر واقع شوند. تحقیقات نشان داده اند که زنان نسبت به مردان با انجام تمرین های ورزشی یکسان کاهش بیشتری در فشارخون خود داشته و پاسخ موثرتری را به تمرین می دهند. اما به طور کلی تفاوت در پاسخ این بیماران به تمرین، همبستگی بالایی با عوامل ژنتیکی و پاتوفیزیولوژیکی دارد(5و15). هنگام ارزیابی پاسخ فشار خون به فعالیت ورزشی، باید اطمینان حاصل شود که اندازه گیری ها هنگام فعالیت و نه بعد از پایان فعالیت ورزشی گرفته می شوند.فشارخون پس از قطع فعالیت ورزشی سریع افت می کند و مقدار آن در دوره بازیافت کمتر از مقادیر استراحتی می شود. مقاومت عروقی هنگام یک وهله فعالیت ورزشی مقاومتی به شدت فعالیت ورزشی بستگی دارد؛ در شدت های پائین پاسخ ها به تمرین مقاومتی مثل پاسخ هایی هستند که هنگام فعالیت ورزشی هوازی دیده می شود، به گونه ای که مقاومت عروقی تام(TPR) کاهش می یابد.

 

علمای نیگنان

 خطیب توانا مرحوم محمد هاشم غنایی  

معروف به آقاشیخ  

زنده یاد محمدهاشم غنایی یکی از روحانیون و وعاظ معروف روستای نیگنان بودند .ایشان در سال 1295 هجری شمسی در نیگنان دیده به جهان گشودند و بعد از عمری خدمت در بساط ائمه اطهار(ع) ومنابر وعظ وروضه  خوانی و همچنین تعزیه خوانی دراردیبهشت ماه سال 1368 دارفانی را وداع نمودند.آرامگاه ایشان در کنار مقبره ی معروف به مقبره سلطانی قراردارد و  علی رغم  گذشت سالیان متمادی از در گذشت ایشان هر هفته علاقمندان زیادی برای قرائت فاتحه وابراز علاقه بر سر آرامگاه اینشان حاضر می شوند.مرحوم غنایی در سنین کودکی و نوجوانی با توجه به استعداد وهوش زیادی که داشتند خیلی زود دروس قرانی و علوم دینی را نزد علمای آن زمان فراگرفتند و از همان سن جوانی به عنوان معلم قرآن و مبلغ دین پا به عرصه فعالیت گذاشتند .حقیر آنچه از اولین محرمی که از زمان کودکی بیاد دارم (در مسجد میان ده )  منبرهای ایشان و عزت واحترام خاصی  بودکه مردم برای ایشان قائل می شدند. شروع منبر این عالم ربانی با آیه شریفه( رب الشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقده من لسانی یفقهوا قولی)  و همیشه منبر ایشان حسن ختام منبر سایرین بود. ایشان همچنین مدت زیادی به عنوان مسئول خانه انصاف آن زمان به کار حل اختلاف واصلاح مشکلات بین مردم مشغول بودند همچنین ایفای نقش امام حسین (ع) در تعزیه روز عاشورا از دیگر فعالیت های مذهبی ایشان بود. 

(شادی روحشان صلوات)  

 

 

توضیحات تکمیلی جناب حاج آقا نیازی:نامبرده یکی از وعاظ توانمند نه تنها نیگنان بلکه شهرستان بشرویه بودند که تبحری زیبا در تفسیر قران داشتند ایشان از اولین افرادی بودند که به علت نبود مکتب خانه درمنطقه جهت کسب علم به شهرستان طبس هجرت نموده و سپس جهت ترویج علوم و احکام اسلامی در نیگنان سکنا گزیدند ..و تا پیان عمر به این کار شریف ادامه دادند.درمراسم محرم نیگنان رسم براین بود ابتدا یکی دو نفر از روحانیون بومی منبر می رفتند و بعد از سینه زنی جمعیت حاضر همه با هم برای اماده شدن مجلس دو بیت (علی رفتی از بر لیلا.خاک غم کردی برسر لیلا).(همی گفتی حرف رفتن را تا سیه کردی محجر لیلا)را می خواندند و با ذکر صلوات مرحوم غنایی بعنوان اخرین سخنران به منبر می رفتند....روحشان شاد.

تمام اتـفاقات بـدن در طـول 24 ساعت شبـانه روز

(دانستنیهای علمی مفید)



تمام اتـفاقات بـدن در طـول 24 ساعت شبـانه روز
شاید هیچوقت به این موضوع حتی فکر هم نمی کنیم که وقتی در طول بیست و چهار ساعت شبانه روز مشغول فعالیت و خواب هستیم بدن ما چه فعالیت هایی را تجربه می کند و در کل در طول یک روز کامل در بدن ما چه اتفاقاتی می افتد! اما چه بسا دانستن این موضوع ارتباط مستقیم با عملکرد صحیح سیستم بدن و سلامتی ما دارد. از آنجا که سلامتی شما دوستان پرشین استار برای ما بسیار حائز اهمیت است پس لطفا برای مرور گام به گام این اتفاقات با ما همراه باشید ...
ساعت شش صبح: با ترشح هیدرو کورتیزون، اعضای بدن بیدار می شوند. بدین طریق بدن بطور آهسته خودش را برای بیدار شدن آماده میکند. متابولیسم به فعالیت در می آید و برای فعالیت روزانه ما پروتئین و انرژی ذخیره شده به جریان در می آید.
ساعت هفت صبح: هنوز بدن ضعیف است، پس وقت ورزش نیست چون در این ساعت با ورزش فقط به قلب فشار وارد می شود. به جای ورزش صبحانه بخورید چون دستگاه گوارش در این زمان بخوبی کار میکند.
ساعت هشت صبح: مقدار زیادی هورمون در این ساعت ترشح میشود. سیگار کشیدن در این ساعت بیشتر از هر ساعت دیگری باعث تنگ شدن عروق می شود.
ساعت نه صبح: بدن سفت وسخت بیدار است و زمانی است که نیروی زیادی را در اختیار دارد. در صورت نیاز به تزریق هر آمپولی این ساعت بهترین موقع است. چون هر گونه عوارض ناشی از تزریق آمپول در این زمان به حداقل می رسد و بدن در مقابل اشعه ایکس مقاوم است.
ساعت ده صبح: ساعتی که ارگانیسم به خودش می آید و اعلام آمادگی می کند. بدن انرژی زیادی را در اختیار دارد و حرارت بدن بالاست. نکته مهم اینکه بین ساعتهای ده تا دوازده احتمال سکته های قلبی بیشتر از هر زمان دیگر است.
ساعت یازده صبح: بدن در بهترین حالت و زمان خود قرار دارد. ضربان قلب و میزان گردش خون به اندازه ای مناسب است که ممکن است در معاینات قلبی (اکتروکاردیو گرافی) اشتباهاتی رخ بدهد و اگر مشکلی در قلب وجود داشته باشد در این لحظه دیده نشود. بدن کاملاً آماده است تا مسائل ریاضی و سخت ترین فرمول ها را حل کند.
ساعت دوازده ظهر: دقت افراد کم و انسان دچار خواب آلودگی می شود. اسید معده زیاد ترشح میشود و خون رسانی به مغز کاهش پیدا میکند. برای خون رسانی به دیگر اعضای بدن از معده استفاده بیشتری میشود. افرادی که عادت به خواب نیمروزی دارند حدوداً تا سی درصد خطر سکته قلبی در آنها کمتر از دیگران است.
ساعت سیزده: بدن از تب وتاب می افتد. بهره وری در اواسط روز بیست درصد کاهش پیدا میکند. همه اعضای بدن در پایین ترین سطح فعالیت میباشند. در این ساعت فقط کیسه صفرا است که خوب فعالیت میکند و مشغول هضم غذای نیمروزی است.

ساعت چهارده: احساس خستگی بروز میکند چون فشار و ترشح هورمون ها کم میشود. برای افرادی که از دندانپزشکی ترس دارند این ساعت بهترین زمان است چون افراد در این ساعت کمتر احساس درد میکنند. این وضعیت تا سی دقیقه ادامه خواهد داشت.
ساعت پانزده: در این زمان انرژی دوباره به بدن بر میگردد و حافظه خوب کار میکند و مرحله دوم از بهره وری آغاز می شود. ولی کمتر از آن چیزی که بدن در صبح داشت.
ساعت شانزده: برای ورزش کردن بهترین ساعت است فشار و گردش خون بدن در بهترین حالت است.
ساعت هفده: فعالیت ارگانها به بالاترین حد خود می رسد. نیرو افزایش پیدا میکند، اکسیژن زیادی استفاده میشود، کلیه ومثانه خوب کار میکند. زمانی است که ناخنها و موها خوب رشد میکند، اسید معده افزایش پیدا میکند به همین دلیل در این ساعت احتمال خونریزی هم بیشتر است.
ساعت هیجده: الآن زمان مناسبی برای خوردن شام است. پانکراس در این ساعت فعالیت خوبی دارد.
ساعت نوزده: میزان فشار خون و ضربان نبض کاهش پیدا میکند. به همین دلیل کسانی که از داروهای کاهش دهنده فشار خون استفاده میکنند باید دقت بیشتری داشته باشند. چون داروهای فشار خون در این زمان باید با احتیاط بیشتری مصرف شود. تاثیر دارو های ضد افسردگی در این ساعت خیلی زیاد است.
ساعت بیست: میزان چربی کبد کاهش می یابد و خون کثیف از هر زمان بیشتر به قلب می رسد. کسانی که آلرژی یا آسم دارند در این ساعت باید از دارو هایشان استفاده کنند. آنتی بیوتیکها از این قاعده مستثنی نیستند چون در این ساعت بیشترین تاثیر را دارند.
ساعت بیست و یک: عملکرد ترشح غدد در این ساعت به پایان می رسد. هر چیزی از این به بعد وارد معده میشود و عملیات هضم و جذب غذا به کندی انجام میشود که این مسئله میتواند خیلی خطرناک باشد چون باقیمانده غذا به مخاط روده حمله کرده و مخاط روده را دچار آسیب میکند.
ساعت بیست و دو: سیستم دفاعی بدن به حالت آماده باش در می آید. کسانی که سیگار میکشند باید بدانند که از این ساعت به بعد بدن سمومی مثل نیکوتین را خیلی سخت دفع میکند.
ساعت بیست و سه: بدن ارگانیسم ترشح هورمونها را که در طول روز فعال بوده است متوقف میکند آرامش بسراغ بدن می آید و جسم احساس راحتی میکند.
ساعت بیست و چهار: زمان خواب سلولهای پوست بی وقفه فعالیت می کنند حتی بیشتر از آن چیزی که در صبح انجام میدادند. نخستین تصویر خواب و رویا در همان ساعات اولیه پدید می آید.
ساعت یک نیمه شب: بازدهی در پایین ترین حد قرار دارد. در این ساعت حتی کسانی که شب کار هستند و عادت به شب کاری دارند، خوابشان می گیرد. دقت کم میشود چون بدن و اعضای بدن خود را برای خوابیدن آماده میکنند.
ساعت دو نیمه شب: کسانی که رانندگی می کنند باید دقت بیشتری داشته باشند چون قدرت دید کم میشود و سرعت عمل و عکس العمل کم میشود بهمین دلیل بیشتر تصادفات در این ساعت اتفاق می افتد.
ساعت سه نیمه شب: هم بدن هم روح در تاریک ترین حالت قرار دارند. ترشح هورمون ملاتونین کم و نامنظم می شود و کسانی که تعادل روحی ندارند این ساعت خطرناکتر عمل میکنند و بیشتر خودکشی ها در این ساعت است.
ساعت چهار: با زیاد شدن ترشح هورمون ها بدن انرژی می گیرد و احتمال سکته های قلبی بین ساعت چهار تا شش افزایش می یابد. فشار خون به بالاترین حد میرسد و رگ ها تنگتر می شود. در این ساعت میزان زایمانها بیشتر است.
ساعت پنج: زیاد شدن هورمونها در بدن حدوداً شش برابر روز فرد را برای فعالیت آماده می کند. بدن به حرکت در میآید و دوباره روز جدیدی آغاز میشود.
تاثیر ساعات مختلف خواب شب در سلامتی بدن
داشتن عادات غذایی صحیح و توجه به زمان خوابیدن و استراحت برای حفظ سلامت بدن مهم است تا بتواند مواد مغذی را جذب و مواد زائد را دفع کند.
برای سالم زیستن، باید خواب راحت و آرامی داشته باشیم. به موارد زیر دقت کنید تا اهمیت خوابیدن برای شما روشن گردد:
ساعت نه تا یازده شب: زمانی است برای از بین بردن مواد سمی و غیر ضروری که این عملیات توسط آنتی اکسیدان ها انجام می شود در این ساعت بهتر است بدن در حال آرامش باشد. در غیر این صورت اثر منفی بر روی سلامتی خود گذاشته اید.
ساعت یازده تا یک شب: عملیات از بین بردن مواد سمی در کبد ادامه دارد و شما باید در خواب عمیق باشید.
ساعت یک تا سه نیمه شب: عملیات سم زدایی در کیسه صفرا، در طی یک خواب عمیق به طور مناسب انجام می شود.
ساعت سه تا پنج صبح: عملیات از بین بردن مواد سمی در ریه اتفاق می افتد. بعضی مواقع دیده شده که افراد در این زمان، سرفه شدید یا عطسه می کنند.
ساعت پنج تا هفت صبح: این عملیات در روده بزرگ صورت می گیرد، لذا می توانید آن را دفع کنید.
ساعت هفت تا نه صبح: جذب مواد مغذی صورت می گیرد، پس بهتر است صبحانه بخورید. افرادی که بیمار می باشند، بهتر است صبحانه را در ساعت شش و سی دقیقه میل کنند.
کسانی که می خواهند تناسب اندام داشته باشند بهترین ساعت صرف صبحانه برای آنها ساعت هفت و سی دقیقه میباشد و کسانی که اصلا صبحانه نمی خورند، بهتر است عادت خود را تغییر دهند و در ساعت نه تا ده صبح صبحانه بخورند.
دیر خوابیدن و دیر بلند شدن از خواب، باعث می شود مواد سمی از بدن دفع نشوند. از نصفه های شب تا ساعت چهار صبح، مغز استخوان عملیات خون سازی را انجام می دهد.
در ایام تعطیل، بسیاری افراد تا دیر وقت بیدار می مانند و بعد از اتمام تعطیلات با خستگی به سر کار می روند چون اعمال بدنشان دچار سردرگمی شده است و نمی داند چه باید انجام دهد.
سعی کنید همیشه، زود بخوابید و خواب آرامی داشته باشید ...

منبع : سایت تحلیلی ، خبری عصر ایران

واحد فرهنگی پایگاه شهید قدس اشکوری - واحد فرهنگی پایگاه شهیده طاهره هاشمی

هیئت امناء مسجد موسی ابن جعفر ( ع )