همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

ترجمه ارزان مقالات isi مدیریت در خانه مقالات ایران

معرفی سرویس تخصصی ترجمه مقالات مدیریت خانه مقالات ایران 

 

سایت خانه مقالات ایران اقدام به راه اندازی سرویس ترجمه تخصصی حوزه مدیریت نموده است که از این پس محققان گرامی می توانند سفارشات ترجمه خود را برای ما ارسال نمایند.هدف اصلی سرویس ترجمه خانه مقالات ایران ارایه خدمات ارزان و مناسب به دانشجویان و محققان گرامی می باشد.

 

ویژگی سرویس ترجمه خانه مقالات ایران:

 

تایپ رایگان : تمام سفارشات ارسال شده به ما به صورت رایگان تایپ و در قالب فایل Word خدمت شما ارسال می گردد بدون اینکه هزینه ای اضافی در این خصوص از شما اخذ گردد.

 

گارانتی ترجمه ها : تمام ترجمه های انجام شده توسط ما به مدت 48 ساعت دارای گارانتی اصلاح می باشد.

 

کپی رایت و تخفیف : در صورتیکه مشتری رضایت خود را مبنی بر اینکه مقاله ترجمه شده در سایت ما انتشار یابد اعلام نماید از 8 درصد تخفیف برخوردار خواهد شد.

 

کیفیت خدمات :سرعت و کیفیت خدمات ما به دلیل بهره گیری از مترجمین حرفه ای و کارآزموده در سطح بالایی قرار دارد.

 

هزینه ترجمه : هزینه ترجمه شما بر اساس تعداد کلمات فایل شما و طبق جدول زیر محاسبه و از طریق ایمیل خدمت شما اطلاع رسانی خواهد شد.

 

نحوه پرداخت : پس از تایید مشتری در خصوص انجام کار توسط مترجمین خانه مقالات ایران مشتری باید 70 درصد وجه را در ابتدا و مابقی آن را در زمان تحویل کار پرداخت نماید.

 

یک کارخانه آرد جریمه شد

به گزارش خبر گزاری جمهوری اسلامی ایران (ایرنا):

یک کارخانه آرد به دلیل عرضه خارج از شبکه شش هزار و 700 کیلوگرم سبوس جریمه شد 

 

 رییس سازمان صنعت معدن و تجارت لرستان گفت: یک کارخانه تولید آرد خبازی به دلیل عرضه خارج از شبکه شش هزار و 700 کیلوگرم سبوس، شناسایی و جریمه شد.
قدرت الله ولدی روز چهارشنبه در گفت و گو با ایرنا افزود: پرونده تخلفاتی این کارخانه متخلف به ارزش 522 میلیون و 600 هزار ریال به تعزیرات حکومتی ارسال شده است.
وی با تاکید بر تشدید بازرسی ها و نظارت بر نحوه عرضه کالا و خدمات اظهار داشت: نظارت تیم های گشت و کنترل بازار از واحدهای تهیه و توزیع آرد و نان به منظور ارائه خدات بهتر و بهینه به مردم با دقت نظر ویژه انجام می شود.

وی همچنین از جریمه یک شرکت نصب دوربین های مداربسته خبر داد و گفت: پرونده تخلفاتی این شرکت نیز به دلیل گرانفروشی و به ارزش 43 میلیون و 787 هزار ریال به تعزیرات حکومتی معرفی شده است.
ولدی اضافه کرد: در مجموع 10 هزار و 765 مورد بازرسی از واحدهای صنفی استان در طول آذرماه امسال انجام شده است.

وی همچنین تصریح کرد: شماره تلفن گویای 124 نیز آماده دریافت گزارشات مردمی در خصوص بروز هرگونه تخلف در عرصه فعالیت واحدهای صنفی شامل کم فروشی، گرانفروشی، احتکار، عدم درج قیمت می باشد.

 


آقا خلاصه مطلبی... فرمایشی...کاری؟

این حدیث را لابد مثل من زیاد شنیده اید که امام صادق علیه السلام در مورد امام زمان عجل الله تعالی فرجه می فرمایند:

«تَوَقَّعْ أمرَ صاحبک لیلَکَ و نهارَک».

امر [فرج] صاحب [و امام] خود را شب و روز منتظر باش...

اما چند وقتی است معنای دیگری از این حدیث گوشه ی ذهنم نشسته است. نمی دانم. شاید استحسان شخصی باشد اما هر چه هست گاهی تعابیر نو، حس تازه ای را منتقل می کنند...

«شب و روز منتظر امر و فرمانی از جانب صاحب خود‌ [امام زمانت] باش»

همیشه برای ما یتیمان عصر غیبت، برای ما امتِ امام ندیده، ما بچه های بی پدر، آرزویی بوده است که کاش برای حضرت کاری می کردیم. کاش یک بار هم مولا ما را برای خدمت گذاری اش انتخاب می کرد. چه می شد یک دفعه هم می گفت فلانی این کار را برای من انجام بده؟

اما اگر نگاه مان به گونه ای دیگر باشد، لابه لای همین زندگی که چرخ بخوریم همه اش او را می بینیم و اوامر او را...

مثل وقتی که رنجش خاطری از کسی داری و گوشه ی دلت آقا می گوید: به خاطر من بگذر... یا کسی دست احتیاج به سویت دراز کرده و با خود می اندیشی شاید وسیله ی رفع حاجت این مومن از جانب امام من باشم... یا شاید حواله ی لبخندی برای یک بغض گرفته ی مظلوم به هاله ای از دلجویی تو بسته باشد...

یا  آن  کس که گرفتار منجلاب گناه شده، اتصال سیم ارتباطش با محبوب در دستان تو گذاشته شده باشد... و هزاران کار کوچک و بزرگ دیگر که خودمان می دانیم دل بی قرار حضرت ارباب را آرامشی می دهد...

شاید این بهانه، کمی کمک کار ِ این روزهای بی دغدغگی همه ی ما باشد. شاید سبب شود به جای این همه رقابت در بازار گرم دنیا، به فکر سبقت گرفتن در مسیر خدمت به مولا بیفتیم و در جواب این سؤال همیشگی که در دل ـ هنگام انجام هر کاری ـ از خود می پرسیم «چرا من؟» با افتخار بگوییم: «چون امر آقاست» ...

و چه خوب می شود که همه ی ما یک پارچه و با اخلاص أیادی و کارگزاران حضرت شویم... آن وقت به خاطر حسرت شنیدن عطر دل انگیز مهرش، لازم نیست گدای عطر گل های نرگس باغچه شویم که زندگیمان سراسر عطر مهدوی خواهد داشت... ان شاءلله...

 

«من بی تعارف هستی ام را از شما دارم

آقا خلاصه مطلبی... فرمایشی...کاری؟»

 

بوم نوشت:

- شعر از جناب حسن بیاتانی

- و لا تستبدل بنا غیرنا...

 

درگذشت استاد مظفر شمس کاظمی

متاسفانه دیروز مطلع شدیم آقای مظفر شمس کاظمی گوینده دوبلاژ سیما پس از سالها ابتلا به بیماری آلزایمر -که در دو سال گذشته شدت گرفته بود و منجر به فراموشی کامل و قطع رابطه ایشان با دوبله شده بود- حدود ده روز پیش درگذشتند.

ایشان پس از انقلاب و در سنین میانسالی در سال ۱۳۶۷ به صورت حرفه‌ای در دوبله آغاز به کار کردند و آقای مانی (محمد خواجوی‌ها) غلامعلی افشاریه و ایرج رضایی از جمله استادان وی محسوب می‌شوند. وی در سال ۱۳۷۱ اجرای تلویزیونی صبح بخیر ایران را عهده دار بود و در طی سالهای فعالیتشان در رسانه علاوه بر کار دوبله و  اجرا  در فیلمهای سینمایی ابراهیم خلیل الله و بوی کافور عطر یاس نیز به عنوان بازیگر حضور داشتند.

از جمله گویندگی های ایشان که در یادها مانده ، سریال فوتبالیست هاست که به جای مربی کاگرو صحبت میکردند. ایشان انسانی بسیار محجوب و باادب بودند. شایسته است در کنار پرداختن به احوالات بزرگان، یادی هم بکنیم از افرادی که سالها در این حرفه زحمت می کشند، کمتر شناخته می شوند، اما بخش بزرگی از حرکت روان چرخهای این هنر مرهون تلاش این افراد است.

دوبله فقط گویندگی و مدیریت دوبلاژ نیست. قسمت بزرگی از کارهای جنبی مانند انجام هماهنگی ها و باز نویسی متون، یاری رساندن به مدیران دوبلاژ و... توسط تعدادی از شاغلان این حرفه انجام می شود و بدون زحمات ایشان، اسباب بزرگیِ بزرگان به طریق شایسته ای فراهم نخواهد شد... یاد این عزیز از دست رفته را گرامی می دارم و به جمیع همکاران و علاقمندان دوبله تسلیت می گویم. روحشان شاد.

منبع اینستاگرام : پیج : iran dubbing

 

داستان کوتاه در مورد آب

در افسانه ی هندی آمده است که مردی هر روز 2 کوزه ی بزرگ آب به انتهای چوبی می بست. چوب را روی شانه اش می گذاشت و برای خانه اش آب می برد. یکی از کوزه ها کهنه تر بود و ترک های کوچکی داشت. هر بار که مرد مسیر خانه اش را می رفت نصف آب می ریخت. مرد 2 سال تمام همین کار را می کرد. کوزه ی سالم و نو مغرور بود.که وظیفه ای که به خاطر آن خلق شده است را به طور کامل انجام می دهد. اما کوزه ی کهنه و ترک خورده شرمنده بود که فقط می تواند نصف وظیفه اش را انجام بدهد هر چند می دانست آن ترک ها فاصل سالها کار اوست. کوزه ی پیر آن قدر شرمنده بود که یک روز وقتی مرد آماده شد تا از چاه آب بکشد تصمیم گرفت با او حرف بزند. وبه مرد گفت:«از تو معذرت خواهی می کنم تمام مدتی که از من استفاده کرده ای فقط از نصف حجم من سود برده ای...........فقط نصف تشنگی کسانی را که در خانه منتظربودندرا فرو نشاندم.»مرد خندید و گفت :« وقتی بر می گردیم با دقت به مسیر راه نگاه کن.»موقع برگشت کوزه متوجه شدکه در یک سمت جاده گل ها و گیاهان زیبایی روئیده است مرد گفت :«می بینی که طبیعت سمت تو چه قدر زیباتر است؟»من همیشه می دانستم ترک داری و تصمیم گرفتم از این موضوع استفاده کنم این طرف جاده بذر سبزیجات و گل پخش کرده ام و تو همیشه و هر روز به آنها آب می دادی به خانه ام گل بردم به بچه هایم کلم و کاهو داده ام اگر تو ترک نداشتی چه طور می توانستی این کار انجام بدهی؟